«برخی تلاش میکنند دولت سیزدهم را به نادرست دولت انسداد معرفی کنند اما در عمر دولت سیزدهم حتی یک فیلم نیز توقیف نشده است»؛ این اظهارات یه نظر عجیب و دور از واقعیت است. حتی اگر تنها نیمنگاهی به اخبار سینمایی داشته باشید عجیب است. به ویژه که از زبان وزیر فرهنگ و ارشاد دولت سیزدهم بیان شود، این حجم از بیخبری از وضعیت فیلمها طی این یک سال و اندی، از جانب عالیترین مقام دولتی حوزه فرهنگ و هنر قابل باور نیست.
کارنامه ۲۳ ماهه وزارت ارشاد و سازمان سینمایی دولت ابراهیم رئیسی، بر خلاف ادعاها، خالی از محدودیت و انسداد برای فیلمسازان نبوده و نیست.
برای اثبات آنچه میگوییم، تنها کافی است کمی به عقب بازگردیم. زمانی که مدیران سازمان سینمایی، تصمیم گرفتند آثار سینمایی را که در دولت قبل، پروانه نمایش گرفته بودند، دوباره بازبینی و بررسی کنند. همان دوران که اتحادیه تهیهکنندگان سینمای ایران با بیان اینکه در پی تصمیمات و بدعتگذاریهای جدید و فراقانونی وزارت ارشاد در زیر پا نهادن مجوزهای صادر شده و قانونی فیلمها اعلام کرد که با انتشار بیانیهای این رویکرد ضدفرهنگی و غیر تعاملی را شدیداً محکوم میکند.
اما نتیجه چه بود؟ توقیف کمدی «چپ راست» ساخته حامد محمدی در آستانه اکران و نامهنگاری منوچهر محمدی، تهیهکننده فیلم خطاب به وزیر ارشاد که خلاصه آن چنین بود: «شما شان وزارت فرهنگ و ارشاد را از ترس و زبونی، بهقدری خوار و خفیف کردهاید که با آب هفت دریا پاک شدنی نیست.»
هرچند اخبار از رفع توقیف این فیلم خبر دادند با این حال این فیلم از لیست توقیفیهای دولت سیزدهم پاک شدنی نیست.
این اتفاقات مربوط به آبان و آذر ۱۴۰۰ بود. کمی بعد و در آستانه چهلمین جشنواره فیلم فجر، رسانهها از توقیف چند فیلم مورد تایید هیات انتخاب خبر دادند که البته به تایید بهروز افخمی، یکی از اعضای این هیات نیز رسید. «عروسک» ساخته اصغر یوسفینژاد یکی از این فیلمها بود. اثری که در محاق ماند و چند ماه بعد یوسفینژاد، کارگردان این فیلم در اثر حمله قلبی درگذشت. مرگی که به گواه تهیهکننده فیلم، بیتاثیر از توقیف «عروسک» نبود.
اما شاید شاخصترین نمونه از برخوردهای دولت سیزدهم با سینما، به نیمه نخست سال جاری بازگردد. به «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی و حضورش در جشنواره کن که به دلیل آنکه قبل از حضور بینالمللی به وزارت ارشاد ارائه نشده بود، بهطور رسمی توقیف شد.
نمونه دیگر وحید جلیلوند، کارگردان فیلم «شب، داخلی، دیوار» است که وقتی حاضر نشد اثرش را قبل از شرکت در جشنواره فیلم ونیز از فیلتر وزارت ارشاد عبور دهد، از سوی مسئولان سینمایی نسبت به خطر انداختن آینده حرفهای خود تهدید شد. از این ماجرا زمان زیادی نگذشت و همزمان با کشته شدن مهسا امینی و آغاز ناآرامیها در کشور، او با انتشار ویدیویی، اعلام کرد این فیلم را برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد ارائه نمیدهد و تا اطلاع ثانوی نیز فیلم نمیسازد.
هرچند سازمان سینمایی هیچگاه نخواست مسئولیت توقیف فیلمهایی چون برادران لیلا را به گردن بگیرد اما آنچه از خروجی تولیدات سینمایی بر پرده سینما میبینیم نشان میدهد که انسداد و محاق غیررسمی کماکان شریان حیات سینماگران و آثارشان را میفشارد.
در خرداد ماه سال جاری، روحالله سهرابی در گفتوگو با روزنامه اعتماد، گفته بود که برای جلوگیری از توقیف فیلمها، به تعامل با فیلمسازان نیاز دارند و در صورتی که این تعامل دوطرفه نباشد، کلیت سینما آسیب خواهد دید.
پس از آن، محمدحسین مهدویان نیز در واکنش به حرفهای سهرابی، در حساب اینستاگرام خود، عکس پروانه نمایش فیلم اکراننشدهاش، «شیشلیک»، را به اشتراک گذاشت و نوشت: «از آنجا که رئیس سازمان سینمایی برآمده از سینما و اتفاقا تهیهکننده سینما است، از همان ابتدا بر توقیف نکردن فیلمها و کمک به خروج آثار از بلاتکلیفی یا توقیف تاکید داشتهاند. (...) اگر این حرفها صادقانه است، پس چرا فیلم سینمایی شیشلیک را که همه مجاری قانونی را طی کرده و یک سال پیش پروانه نمایش گرفته است، از بلاتکلیفی و به قول خودتان انسداد بیرون نمیآورید؟»
حال اگر به این سیاهه توقیفیهای باقی مانده از دولتهای قبل که هنوز تصمیمی در خصوص آنها اتخاذ نشده را نیز اضافه کنیم، جورچین جورتر خواهد شد. آثاری که چون مربوط به دولتهای قبلی هستند، به نظر میرسد که وزارت ارشاد مسئولیتی در قبال آنها بر شانههای خود حس نمیکند! آثاری چون «کاناپه» ساخته کیانوش عیاری، «قاتل وحشی» ساخته حمید نعمتاله، «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» ساخته عبدالرضا کاهانی، «صد سال به این سالها» ساخته سامان مقدم و «قصیده گاو سفید» ساخته بهتاش صناعیها و مریم مقدم و «گزارش یک جشن» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا.
روندی که نشان میدهد یا وزارت ارشاد از آنچه در بستر سینمای ایران میگذرد بیخبر است و یا این توقیفها را اساسا به حساب نمیآورد. این مسائل در کنار خروجی جشنواره فیلم فجر که در محاصره آثار ارگانی و خاص بود و احتمالا توشه آتی جداول اکران خواهد بود، نشان میدهد سیاست دولت سیزدهم در حیطه سینما، خاموش کردن صدای فیلمسازان و هنرمندان غیرهمسو با خودشان است. همانها که نه بچههای انقلاباند تا به قول رئیس سازمان سینمایی جشنوارهای به آنها بازگردد و نه سوداگران هنر هستند که بزای ساخت فیلم چنگ به دامان هرنوع حامی و اسپانسری بیندازند. به نظر میرسد این جورچین به نوعی چیده شده تا از این پس از زیر پوست سینمای ایران تنها یک صدا شنیده شود؛ صدایی که حتی به جای کریستن رونالدو هم حرف میزند!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟